جایگاه عسل در میان ادیان دیگر
فراوانی (وفور نعمت)
همه ما درباره سرزمینی شنیدهایم که رودهایی از شیر و عسل در آن جریان
دارند. این اصطلاح یک استعاره معروف است که یهودیان در زمان صحبت از
فلسطین، جهت توصیف وفور نعمت در آن منطقه، از آن استفاده میکردهاند. این
توصیف ۲۱ بار در انجیل تکرار شده است.
خداوند
میگوید: «قطعاً مشقت مردمم در مصر را مشاهده نمودهام، و صدای گریه آنها
به دلیل حاکمان جبارشان به گوشم رسیده است؛ و آنها به دلیل [وجود این
حاکمان] در رنج بودند؛ و من به زمین نزول کردم تا آنها را از دست مصریان
نجات ببخشم و آنها را از آن سرزمین خارج کرده و به سرزمین نیک و بزرگ
دیگری وارد کنم، سرزمینی که نهرهایی از شیر و عسل در آن جریان دارند؛
سرزمین کنعانیان، و …» (هجرت، بخش ۳، آیات ۶ تا ۸)
در تصنیفهای موسی نیز وجود دارد که :«شاید او هرگز رودها را نبیند، رودهایی که عسل و کره در آنها جریان دارند» (جاب ۲۰:۱۷).
عسل
شهد گیاه امروزی، همان عسلی فرض میشود که در آن دوران به آن به عنوان
نعمت الهی و مائده آسمانی شناخته میشده که بنی اسرائیل به مدت ۴۰ سال در
صحرا از آن امرار معاش میکردهاند.
عسل در کتب آسمانی
معرفی عسل در کتب آسمانی به عنوان غذای سالم
یحیی تعمیددهنده، بوسیله عسل نجات یافت. «لباسهای یحیی از موی شتر ساخته
شده بودند، و کمربندی از چرم به کمر خود داشت. غذای او ملخ و عسل وحشی
بودند.» (انجیل مارک ۱:۶، انجیل متی ۳:۴)
روزی
که مسیح از مرگ بازگشت و در مقابل مریدان خود ظاهر شد، از آنها تقاضای
غذا کرد. آنها به او ماهی سرخ شده و یک شانه عسل دادند (انجیل لوقا
۲۴:۴۲). مسیح آن غذاها را خورد تا به حواریون خود ثابت کند که او واقعاً
دوباره زنده شده و تنها یک روح یا خیال نیست.

فیلون اسکندریه در کتاب «حیات مکاشفه» خود، قبیلهای از عبریها به نام
اسنیها را معرفی میکند. آنها در ناحیه بحرالمیت (دریای مرده) زندگی
میکردند و تصور بر این بود که به پرورش زنبور و تولید عسل مشغول هستند.
ژوزفوس
نیز در مجموعه کتابهای «آثار باستانی یهودیان» به اسنیهای یهودیه اشاره
میکند. اصطلاح یونانی اسنوس (شاه زنبور) یکی از القاب زئوس (خدای خدایان
یونان باستان) بود. کاهنههای معبد آرتمیس، ملیسای (زنبور) و کاهنان ارشد
آنها، اِسِن نامیده میشدند.
حضرت
اشعیاء (قرن هشتم پیش از میلاد) نیز به عسل و کره اشاره میکند: «… همه
باید از عسل و کرهای تغذیه کنند که در قلب این سرزمین باقی مانده است»
(اشعیاء ۷:۲۱).
کنار گذاشتن عسل توسط
یهودیان به درخواست مردم از اسماعیل، برای استفاده در آینده نیز اثبات شده
است: «با ما به دلیل ذخیره گندم، جو، روغن و عسل در زمینهایمان، به خشونت
رفتار نکن». (ارمیا ۴۱:۸)
۳۰۰ سال پیش،
به سپاهیان داوود عسل داده شد، «آنها تختها و تشتها و ظروف سفالی و گندم
و جو آوردند… و همچنین لوبیا و عدس… و عسل و کره آوردند تا داوود و مردم
همراهش از آنها بخورند؛ زیرا گفته بودند که مردم در بیابان گرسنه و تشنه و
خسته هستند» (کتاب سموئل، بخش ۱۷، آیات ۲۸ و ۲۹).
به
نظر میرسد که عسل هرگز از سبد غذایی آنها حذف نمیشده است. ابن سیرَک
عسل را به عنوان «یکی از اصلیترین غذاها در زندگی انسان» میشناخت (کتاب
پند و مثال، ۳۹:۲۶).
ممکن است فردی کاملاً از عسل بیزار باشد، اما برای کسی که گرسنه است، هر چیز تلخ نیز شیرین خواهد بود (کتاب امثال سلیمان نبی، ۲۷:۷).
عسل یک هدیه با ارزش در ادیان مختلف
در حدود ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد، یعقوب به پسران خود گفت تا در هنگام
ملاقات با برادرشان یوسف، «… کمی بلسان و کمی عسل …» به عنوان هدیه با خود
ببرند. (پیدایش ۴۳:۱۱)
ملکه یربعام در
شیلوه با حضرت اهیجا ملاقات کرد، به منظور کسب خبر مطلوب درباره پسر بیمار و
در حال مرگ خود، یک کوزه عسل برای او هدیه برد. این عسل نوعی هدیه بود،
اما ممکن است دارویی برای نابینایی پیامبر نیز بوده باشد.

عسل به عنوان یک پیشکش «خام» یا نوعی احترام به میوه اولیه اعطاء میشد
(سفر لاویان ۲:۱۲). ممکن است فرض شود که یهودیان از عسل به عنوان خمیرمایه
برای پخت استفاده میکردهاند. اما از طرف دیگر، از آنجایی که عسل مستعد
تخمیر شدن بود، قربانی کردن عسل (سوزاندن عسل به عنوان پیشکش) توسط یهودیان
ممنوع بود. «شما نباید هیچ مخمری را، و همچنین هیچ نوع عسل را به عنوان
پیشکشی برای یهوه، بسوزانید» (سفر لاویان ۲: z l).
جایگاه عسل به عنوان دارو
احتمالاً معروفترین سخن درباره عسل در کتب آسمانی ، سخن منسوب به حضرت
سلیمان است که گفته است: «عسل بخورید، زیرا برای شما مفید است».
«سخنان پسندیده همانند شانه عسل هستند، که برای روح شیرین و برای استخوانها مفید است». (سخنان سلیمان نبی، ۱۶:۲۴)
استعاره یا قیاس شیرینی:
* حضرت داوود که یک چوپان جوان بود، اغلب از شیرینی عسل بصورت استعاری استفاده میکرد:
«داوری خداوند از عسل و قطرات شانه عسل شیرینتر است». (مزامیر داوود ۱۹:۱۰)
* «سخنان او چقدر برای طبع من شیرین هستند، آری، شیرینتر از عسل در دهان من» (مزامیر ۱۱۹:۱۰۲)
* لبهای عروس همانند عسل شیرین هستند. لبهای معشوقه [ابتدا] مانند عسل، سپس مانند ورموث تلخ است.» (کتاب امثال سلیمان نبی ۵:۳)
* در انجیل دو روایت درباره مردانی وجود دارد که به آنها امر شده تا کتابی (احتمالاً شانه عسل) را بخورند:
«آن کتاب همانند عسل شیرین بود» (حزقیل ۳:۳ و کتاب مکاشفه I0:۹،i0).
در کتاب مکاشفه: «و من کتاب کوچک را از دست فرشته گرفتم و آن را خوردم؛ و طعم آن در دهانم به شیرینی عسل بود».
در
این مقاله به جایگاه عسل در ادیان مختلف پرداخته ایم، درباره جایگاه عسل
در دین مبین اسلام در مقاله ای دیگر قبلا توضیح دادهایم.